محبت

او مهربان است.

محبت

او مهربان است.

یا قدوس

ای کاش دل آدم ها سنگ نبود٬اهل عالم را صد رنگ نبود٬ای کاش دین ما عشق بود و مذهب ما مهر٬ای کاش پرنده در آسمان بود و قفس تهی٬جای آدم خرابات بود و مسجد تهی... 

کاش آیین ما می تپید در سینه ها٬نه در بازوی محتسب٬خفی گناه ٬ای کاش پروانه ای می شدم در آسمان گریزان از فتنه ی اهل الزمان٬می شدم غرقه در سیرالسما٬در نور ذات٬عین الفنا٬می گزیدم خانه ای از خشت عشق٬آتش عشق است و دودش در کنشت٬می زدم می از جنس بنده پروری٬از خمره ی جانانه ی رب بری٬می شدم مست تا شاهی کنم این خرابات را آبادی کنم٬درد را غرق در شادی کنم٬زین زندانه ی رندانه ی عارف پناه رو سوی بهشت جاودانه کنم٬خوش گفت کسی٬به آن است بشکستن نماز٬دست سوی جانانه نیاز٬سر به سجود با گداز اشک و سوگند و رمز و راز٬ملالت رقم ندارد در عصر سنگ ملولم از آدم هفتاد رنگ٬آخر این عقل کجا رفته است٬آنکه پسوند مهر بر خدای بسته است 

آیا دست ما را بسته است٬چون دادار در بند می کند جمله آفاق را ریشخند می کند بر ضرب شلاق٬ محکم خدایی می کند٬روز بر بندگانش سیاهی می کند٬ناکرده گناه را آتش تب می کند٬زمینش در حصار و آسمانش را سیاه روزگاران بندگانش را تباه٬هیهات او که لطفش حاشا می کند٬دریای رحمش بلوا می کند٬کی ملولی را ملالت می دهد آدمش را کی خجالت می دهد٬نا گفته رحمش بجاست خود عذر عمری خطاست٬این همه خواست دیوان بود بر من خاکی این مثل اعیان بود٬با خدایش بس خدایی می کند از این و آن پادشاهی را گدایی می کند کی خدا این می کند کی میکند کی میکند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد