محبت

او مهربان است.

محبت

او مهربان است.

جکستان

ازیکی می پرسن کجای تهران می شینی می گه هرجاخسته شدم!!!! 

یکی ماشینش پنچر میشه ، میره از لوله اگزوز فوت می کنه یه آیکیو رد میشده میگه : خره ، تا صبحم که فوت کنی لاستیک باد نمیشه ، چون شیشه های ماشینت پائینه 

یارو میره طواف کعبه، جو می گیرتش میزنه تو سرش و داد می زنه " وای خدا کشته شد" 

می خواستن غضنفر رو اعدام کنن، ازش می پرسن: آخرین حرفت رو بزن. می گه: لعنت بر پدر و مادر اون کسی که بزنه زیر چهار پایه! 

خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، می‌خواهیم بریم بندر! خسیسه داد میزنه: کجا؟ ما تا شام نخوریم هیچ‌جا نمیریم 

به یارو میگن از قفل فرمونت راضی هستی ؟ میگه: آره فقط سر پیچ اذیت می کنه 

غضنفر میخواسته آتش نشان بشه. توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم میکنیم 

مشتی میره قهوه خونه ۲ تا چایی میخوره بابا خسته نشدی این همه چایی خوردی؟ میگه : راست میگی واللا قربونت یه چایی بیار بخوریم خستگیمون در بره 

خنگول بعد از 2 سال سربازی، کارتش رو می‌گیره، یه نگاهی بهش می‌کنه و میگه: ای بابا، اینو که دارم، گواهینامه میخوام 

به خنگول می گن از چه گلی خوشت می آد: میگه اقاقیا . می گن همینو که گفتی بنویس. می گه غلط کردم ؛گل رز 

به خنگول میگن اگه تو دریا کوسه بکنه دنبالت چکار می کنی؟؟ میگه میرم بالای درخت!! میگن آخه اونجا که درخت نیست... داد میزنه میگه: مجبورم... می فهمی؟؟ مجبورم

غضنفر میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه!غضنفر میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد 

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب؟ 

از غضنفر می پرسن: اگه گفتی کی به همه محرمه؟ یک خورده فکر میکنه میگه: سوپر مارکت سر کوچه! میگن: چرا؟میگه: چون به همه شیر میده 

به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر. میگه: خیار! بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟ غضنفر میگه: شما اونو با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه 

یارو دیش ماهواره نصب میکنه، بعد برای اینکه بهش گیر ندن، روش مینویسه کولر پارس 

طرف باباش میمیره، میره خاکش کنه، جو میگیردش، فیتیله پیچش هم میکنه 

از غضنفر میپرسن: برای زلزله زدگان بم چه کمکی کردی؟ میگه: متاسفانه دستم خالی بود، انشاءالله زلزله بعدی جبران می کنم(رحشان شاد) 

طرف میره خواستگاری به خانوادش میگه اگه خانواده ی دختر زرزر کردن هیچکس حق گوه خوری نداره جز آقام 

بنده خدا داشته با خرش شطرنج بازی می‌کرده، یکی می‌بینه و میگه: عجب خر باهوشی! بنده خدا میگه: نه، زیاد هم باهوش نیست، تازه یک یک شدیم 

به غضنفر می گن:چرا ماشینتو از پلاک شروع می کنی به شستن؟می گه:والا یه بار ار سقف شروع کردم به شستن رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست 

زن از شوهرش میپرسه : عزیزم تو زن خوشگل دوست داری یا زن با شعور؟ مرده میگه : هیچ کدوم عزیزم من تورو دوست دارم(با پوزش از بانوان گرامی) 

علی دایی میخواسته شناخته نشه، چادر می‌اندازه روی سرش و میره نونوایی! اونجا یه زن تپل و مپل رو تو صف می‌بینه، خودش رو می‌چسبونه به اون. زنه میگه: علی دایی، نکن، من رضازاده‌ام(با احترام به آقای گل جهان و رضازاده قویترینشون) 

به خنگول میگن سفر حج چطور بود ؟ میگه خیلی سنگ به سر و صورتم خورد ولی بالاخره  بوسیدمش 

وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: معلمینی که چون شمع می‌سوزند، تا پایان امسال گازسوز می‌شوند 

چند تا فحش بچه گونه: از جلو چشمام خفه شو! فکر کردی فقط خودت خری؟ کسی با تو زر نزد! صداتو واسه من داد نزن! خودت با گاو طرفی 

مادر : راستی این دو جوانی که به خواستگاری تو آمده بودن ، به نظر من هر دوشون خوب و پسندیده هستن . دختر : آری ، مادر جان ، بهمین جهته که من نمی دونــــــم « اول » با کدامیک عروسی کنم 

رئیس دادگاه : چرا صندلی را زدی تو سر شوهرتان خانم : زورم نرسید میز و بلند کنم  

از یک دختر می پرسند اسمت چیست-- می گوید: مریم ولی صدایم می کنند می می-- بعد از یک اقایی می پرسند :اسم شما چیست-- مگوید:چراغ علی ولی صدایم می کنند >> لوستر 

گدایی زنگ خانه پیر زنی را می زند پیر زن می گوید :باز آمدی گدایی پس توقع داشتی بیایم خواستگاری 

شب است و هوا تاریک و باران و باد و طوفان بیداد میکند جمشید به مادرش میگوید: مادر جان برای امشب نان نداریم اگر اجازه میدهید من بروم نان بخرم مادر جواب میدهد: هوای به این بدی سگ هم از خانه بیرون نمیرود، لازم نیست تو بری به پدرت بگو خودش برود نان بخردد 

به روز یک مارمولک ابادانی میره لب دریا عینک دودی میزنه همه نگاش میکنند میگه چیه ولک گودزیلا ندیدی(چون بچه های آبادان و جنوب با ظرفیت هستن اینو گذاشتم وولک) 

جیگرم! نفسم! عشقم! نازم! زندگیم !خوشگلم! ماهم! فدات بشم! بمیرم برات الهی !!! بهتره دیگه از کنار آینه برم کنار 

به یه آیکیو می گن برو با اره برقی 1000تا درخت بکن می ره 996 تا می کنه خسته می شه می شینه .می گن چرا نشستی؟ روشنش کن 4تا دیگه هم بکن .می گه : ا مگه روشنم می شه؟ 

میدونی شباهت پسر مجرد با لباس توی ماشین لباسشویی چیه؟...هر دوشون تو کفن 


پیامبر نازنین ما فرمودند:مزاح و شوخی پسندیده است تا زمانی که به تمسخر نرسد...... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد