محبت

او مهربان است.

محبت

او مهربان است.

ره گم کرده

به نام خالق عشق و شور و ادب٬خدای بی نظیر٬رحمتگر بی سبب 

آنکه غم داد و هزار تعب٬وآنکه زهر کدام بدادش درمان و طرب 

هر که را آداب و مرامی داد رب٬یکی را مقیم صومعه کرد همه شب٬وان یک 

با شراب طهارت می کند روزی 

شبانگه دست میازد با طمع توزی٬اشک ریزان و مو کنان٬نزد سلطان شبان 

هر که را صفاتی دادست حکیم 

طفلی در نماز و شیخی در حریم٬کو می خورد جام دمادم آن طفل در عبادت مردی حلیم 

باشد که ما روزی خود شویم تا شود از خود بی خود شویم 

عیب جوئی مکن کین شرط نیست 

جولانگه عشاق این وادیه پرت نیست 

شرط عیب جوئی پیغمبریست٬انکه پر ز عشق و از خالی تهی است 

عاقل آن است که خود را دید و بس در این مقوله خودبینی بر دل نشس 

صبر باید بر بی بخردان٬تا به بار آید جام شوکران 

روزگاری من غافل بدم٬چیره گشت بر من اهرمن٬گرچه میآمد او٬حیف 

آنکه نامد اکنون منم 

در پی رضوان بدم دوزخ گشت ماوای من٬نیک است ای وای من ای وای من 

گر طالع قرآن نبود مرا بر جرگه اشرار بدم 

در مسجدم بود خانه خود اهرمن بودم 

عیب خود دیده آزاد شدم٬بر بر حوران داماد شدم 

هاتفی گفت احسنت بعد عمری من... 

تازه مسلمان شدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد